شب نشینی زنانه
- يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۰ ق.ظ
- ۰ نظر
دیشب همسایه پایینی مون که صابخونمونم هست اومد بالا با یه بشقاب کاچی
ساعت 12 تعارفش کردم بیا تو نیومد
بعد یه ساعت که دم در حرف زد اومد تو
منم داشتم مطالب قبلی رو مینوشتمم سریع جم و جور کردم و بستم
چایی گذاشتم و نشستیم به حرف زدن و یه دل سیر با هم درد دل کردیم
اون بیچاره هم دلش از شوهرش و مادر شوهرش خون بود
نمیدونم چه مرضی افتاده تو مردا که دارن زنا رو اینجور اذیت می کنن
آقا ساعت 1 و نیم اومد داشتیم چای میخوردیم
خاست بره که نذاشتم و تا 2 موند
بچه هاش دوبار از پایین زنگیدن تا رفت
همه ی اینا به کنار
یه خصوصیتی داره این همسایمون و اینه که اینقد آروم حرف میزنه که بعضی وقتا من نمی فهمیدم چی میگه و الکی تایید می کردم
وقتی رفت آقا پرسید شما فقط به هم نیگا می کردین ؟
گفتم نه خیر حرف می زدیم
- ۹۵/۰۳/۲۳